دردی ست درد بی تو بودن لاعلاج

ساخت وبلاگ

دلم برای خودم تنگ است

روزهاست که افسرده به عکسی که در قلبم داری مینگرم

طراحی چشمان زیبایت در ذهنم تمام شد راستش را بخواهی جاودانه شده ای

از دردهایم برایت بگویم ؟؟؟

ارام شده اند دیگر

به نبودنت عادت کرده ام ولی هرروز در کنج بی کسی هایم تورا فریاد میزنم

انقدر بی صدا فریادت میزنم که دیگر دستانم از عشقت نمیلرزد

می دانی دیشب خوابت را دیدم

درانتهای خیابان دلداگی ایستاده بودی و چه مغرورانه نگاهم میکردی 

گذر کردی و ارام گفتی (( ان غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود ))  بی صدا لبخندی زدم  خواستم به راهم ادامه دهم ولی جاده به انتها رسیده بود جاده ی عشق را می گویم همان که تمامش کردیم ....

معلوم بود از بودنم عذاب میکشدی رفتم به اول جاده به اول خاطرات و به اول روزهای اشنایی

اری به اول رسیده ام دوباره عاشقت شدم و دوباره برایم زنده شدی

و حال تمام لحظه هایم  نبودنتتتتتتتتت را به رخم میکشند ....

شاید غمگین شاید دلتنگ...
ما را در سایت شاید غمگین شاید دلتنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rahepaiizia بازدید : 175 تاريخ : شنبه 2 اسفند 1399 ساعت: 3:54