مـدت هـاسـت کـه نـنـوشـتـه ام
نـه از خـودم ، نـه از بـاران ، و نـه حـتی بـرای او
چـه طـنـینی دارد ایـن کـلام درواگـویه هـای دلی تـنگ ، کـه تـنهـایـی شـب را هـمـراز
نگـاهـش می دانـد ...
بـا سکـوت نـجـوا کـرده ام ایـن چـنـد وقـت
نـوشـته ام امـا بـا واژه هـایی غـریـب کـه نـفهـمیـدم از کجا آمـده انـد
واژه هـایی نـا دیـدنی و نـا شـنیدنی کـه خـودشان نـویسـنـده مـن شـدنـد ، بی ایـنکـه نـیاز بـاشـد
دسـت بـه دامـن کـاغــذ و قـلـم شـوم...
ایـن روزهـا ، جـوری عـجـیـبم
انـگـار ابـری گـوشـه گـیـروعـبـوسـم وبـاد دارد مـرا ازکـنـج خـلوتی کـه گـزیـده ام
بـه بـیـرون هِـی می کـنـد ..
مـرا بـه سـوی رفـتـن و جـاری شـدن و بـاریـدن .....
برچسب : نویسنده : rahepaiizia بازدید : 151