دلتنگتم...

ساخت وبلاگ

من چه در وهم وجودم ، چه عدم، دلتنگم
از عدم تا به وجود آمده ام دلتنگم

راز گل کردن من ، خون جگر خوردن بود
از در آمیختن شادی و غم دلتنگم

خوشه ای از ملکوت تو مرا دور انداخت!
من هنوز از سفر باغ ارم دلتنگم

گر چه بخشید گناه پدرم آدم را!
به گناهان نبخشوده قسم ، دلتنگم

حال، در خوف و رجا ، رو به تو بر می گردم
دو قدم دلهره دارم ، دو قدم دلتنگم

نشد از یاد برم خاطره‌ی دوری را
گرچه امروز رسیدیم به هم ! دلتنگم!

شاید غمگین شاید دلتنگ...
ما را در سایت شاید غمگین شاید دلتنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rahepaiizia بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 22:04