شاید غمگین شاید دلتنگ...رفیق نیمه شبهایم , غــــــــم است و اشک تکراری
مدارا می کند عمـــــــریست با من , درد و بیـمارینمی پرسی چرا چشمم, دمادم خیس و بارانی است؟
چرا رنگم شده ,مـــــــــــــانند آدم های سیگاری ؟مرا از پای در می آورد این درد ,می دانــــــــــــم
امان از درد هجران و فغان از عمر اجـــــــباریزلیخا تا نباشی , حُسن یوســــــــف را نمی فهمی
زمجنون می رباید قرص ماهت,عـقل وهوشیاریبیفشان آفـــــــــــتاب مشرقی : عطر نگاهــــت را
که امشب کم کنم رونق, من از بازار عـطاریبه یک ناز تو از سر می رود هوش و قرار دل
مده پندم عسل بانو , به صبر و خویشـــتنداریچه زود از بام چشمانت قناری , مرغ دل پر زد
یقینم شد ,زبانی گفــته بودی , دوســـــــتم داری
برچسب : نویسنده : rahepaiizia بازدید : 90