شاید غمگین شاید دلتنگ

متن مرتبط با «دلم گرفته ای خدا» در سایت شاید غمگین شاید دلتنگ نوشته شده است

زندگی باید کرد ...

  • این وبلاگ با همه وجودم تقدیم به کسی که هیچ وقت یاد و خاطرش از یادم نمیره... تقدیم به تمام کسانی که با عشق محال پیوند دارند و تقدیم به کسی که در کنارم نیست ولی حس بودنش به من شوق زندگی می دهد!مطمئن هستم هنگامی که این دست نوشته را می خوانی تنها لبخندی از روی ترحم خواهی زداما افسوس، که نمی دانی ، این ها همه رازهایی است از سوختن شمعی که پروانه ندارد.به گذشته که می نگرم مبهوت می مانم.چشمانت ، روشن و شیدانگاهت ، مغرور و گیرانامت ، پاک و زیباصدایت ، پر طنین و دلربااما بعد از این تفکر، پریشانی غمی مرا می رنجاند که مرور گذشته ها بی فایده است چرا که این همه زیبایی قسمت من نخواهد بود.این را بدان!همیشه دلتنگ توام ، دلتنگ تو و تمامی چیزهایی که نه بوی هوس دارند و نه رنگ گناه ،دلتنگ تو وتمامی لحظه های رسیدنم.باز هم به رسم روزگار هر آغازی را پایانی است...برای همیشه نگاه های تو را لا به لای مردمک هایم پنهان می کنم و به اشکهایم می سپارم تا برای همیشه که نیستی میان پلکهایم جاری شوند و به گونه هایم بیاموزند زندگی هنوز هم جاریست.اما اینبار بدون تو و خاطرات تو...... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تقدیم به اونی که دلم همیشه به یادشه و خاطره چشماش از ذهنم هیچوقت پاک نمیشه

  • در من ادراکی است از تو عاشقانه، عاشقانهاز تو تصویری است در من جاودانه، جاودانهتو هوای عطری از صحرای دور آرزوییاز تو سنگین شهر ذهنم، کوچه کوچه، خانه خانه بخوانید, ...ادامه مطلب

  • من و تنهایی و غربت....

  • این وبلاگ با همه وجودم تقدیم به کسی که هیچ وقت یاد و خاطرش از یادم نمیره... تقدیم به تمام کسانی که با عشق محال پیوند دارند و تقدیم به کسی که در کنارم نیست ولی حس بودنش به من شوق زندگی می دهد!مطمئن هستم هنگامی که این دست نوشته را می خوانی تنها لبخندی از روی ترحم خواهی زداما افسوس، که نمی دانی ، این ها همه رازهایی است از سوختن شمعی که پروانه ندارد.به گذشته که می نگرم مبهوت می مانم.چشمانت ، روشن و شیدانگاهت ، مغرور و گیرانامت ، پاک و زیباصدایت ، پر طنین و دلربااما بعد از این تفکر، پریشانی غمی مرا می رنجاند که مرور گذشته ها بی فایده است چرا که این همه زیبایی قسمت من نخواهد بود.این را بدان!همیشه دلتنگ توام ، دلتنگ تو و تمامی چیزهایی که نه بوی هوس دارند و نه رنگ گناه ،دلتنگ تو وتمامی لحظه های رسیدنم.باز هم به رسم روزگار هر آغازی را پایانی است...برای همیشه نگاه های تو را لا به لای مردمک هایم پنهان می کنم و به اشکهایم می سپارم تا برای همیشه که نیستی میان پلکهایم جاری شوند و به گونه هایم بیاموزند زندگی هنوز هم جاریست.اما اینبار بدون تو و خاطرات تو...... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • این روزها بی تو ....

  • گاهی به خاطر خیلی چیزا از دنیا میبـــُـریولی به خاطر کسی که حتی نه میخاست پیشت بمونهو نه میخاست پیشـــش بمونی،ولی خواست که قول بدی:همیشه حالت خوب باشه ،،تموم سعیتو میکنی که زیر قولی که بهش دادی، نزنی...تازه اون موقع هست که میفهمیتو که همیشه میخندیدی و میخندوندی،چقدر سخته بخای مزه تلخ این روزاتو، قایم کنی و بدون اون، بخندی! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • پاییز من ...

  • پاییز که میشود انگار ...بهانه های کال دلت جوانه میزندمشتی خاطرات زرد و بنفش ، از آسمان آن سالها از دور چشمک میزننددلتنگی دست دلت را میگیردو روی نیمکت های سرد و خالی خزان خورده مینشاندپاییز که میشود...قلبت زل میزند به خورشید بی فروغ خاطرات روزهای سرد و چشمت خیره به آسمانی میماند که نمیبارد...چرا اینچنین تکرار در تکرار بسته به ستونهای سنگی روزها مرگ احساست را به نظاره نشستی؟چرا همراه مرغ های مهاجر که کوچیدند و رفتند سبکبال و رها کوچ نکردی؟به راستی که پاییز پادشاه فصل هاست و من عاشق پاییزم و البته عاشق تو (مخاطب خاص تمام زندگیم تمام نوشته هام ) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • این نیز بگذرد....

  • این وبلاگ با همه وجودم تقدیم به کسی که هیچ وقت یاد و خاطرش از یادم نمیره... تقدیم به تمام کسانی که با عشق محال پیوند دارند و تقدیم به کسی که در کنارم نیست ولی حس بودنش به من شوق زندگی می دهد!مطمئن هستم هنگامی که این دست نوشته را می خوانی تنها لبخندی از روی ترحم خواهی زداما افسوس، که نمی دانی ، این ها همه رازهایی است از سوختن شمعی که پروانه ندارد.به گذشته که می نگرم مبهوت می مانم.چشمانت ، روشن و شیدانگاهت ، مغرور و گیرانامت ، پاک و زیباصدایت ، پر طنین و دلربااما بعد از این تفکر، پریشانی غمی مرا می رنجاند که مرور گذشته ها بی فایده است چرا که این همه زیبایی قسمت من نخواهد بود.این را بدان!همیشه دلتنگ توام ، دلتنگ تو و تمامی چیزهایی که نه بوی هوس دارند و نه رنگ گناه ،دلتنگ تو وتمامی لحظه های رسیدنم.باز هم به رسم روزگار هر آغازی را پایانی است...برای همیشه نگاه های تو را لا به لای مردمک هایم پنهان می کنم و به اشکهایم می سپارم تا برای همیشه که نیستی میان پلکهایم جاری شوند و به گونه هایم بیاموزند زندگی هنوز هم جاریست.اما اینبار بدون تو و خاطرات تو...... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • من و این دل دیوانه ...

  • پابند کفشهای سیاه سفر نشویا دست کم بخاطر من دیرتر برودارم نگاه می کنم و حرص می خورمامشب قشنگ تر شده ای، بیشتر نشوکاری نکن که بشکنی امـا... شکسته ایحالا شکستنی ترم از شاخه های موموضوع را عوض بکنیم ، از خودت بگوبه به مبارک است ، دل خوش ، لباس نودارند سور و سات عروسی می آورنداز کوچه های سرد به آغوش گرم توهی پا به پا نکن که بگویم سفر به خیرمجبور نیستی كه بمانی ... ولی نرو بخوانید, ...ادامه مطلب

  • باز هم روزای بی تو

  • رفیق نیمه شبهایم , غــــــــم است و اشک تکراریمدارا می کند عمـــــــریست با من , درد و بیـمارینمی پرسی چرا چشمم, دمادم خیس و بارانی است؟چرا رنگم شده ,مـــــــــــــانند آدم های سیگاری ؟مرا از پای در می آورد این درد ,می دانــــــــــــمامان از درد هجران و فغان از عمر اجـــــــباریزلیخا تا نباشی , حُسن یوســــــــف را نمی فهمیزمجنون می رباید قرص ماهت,عـقل وهوشیاریبیفشان آفـــــــــــتاب مشرقی : عطر نگاهــــت راکه امشب کم کنم رونق, من از بازار عـطاریبه یک ناز تو از سر می رود هوش و قرار دلمده پندم عسل بانو , به صبر و خویشـــتنداریچه زود از بام چشمانت قناری , مرغ دل پر زدیقینم شد ,زبانی گفــته بودی , دوســـــــتم داری بخوانید, ...ادامه مطلب

  • و این بار من و تو برای همیشه ....

  • در میان من و تو فاصله هاست..دفتر عمر مرا باتو شکوهی دیگر..رونقی دیگر هست!توبه اندازه تنهایی من خوشبختی،من به اندازه زیبایی تو غمگینم! چه امید عبثی..!من چه دارم که تورا درخور؟ هیچ!من چه دارم که سزاوارتو؟ هیچ!تو همه زندگی من هستیتوچه داری؟همه چیز!تو چه کم داری؟هیچ!راستی شعر مرا میخوانی؟نه دریغا هرگز!باورم نیست که خواننده ی شعرم باشی!کاشکی شعر مرا میخواندی!چه کسی خواهد دید مردنم را بیتو؟ بی تو مردم..مردم..!گاه می اندیشم خبرمرگ مرا باتو چه کسی می گوید؟آن زمان که خبر مرگ مرا میشنوی روی توراکاشکی می دیدم!شانه بالازدنت را بی قیدوتکان دادن دستت که مهم نیست زیادوتکان دادن سر راکه عجب! عاقبت مرد؟افسوس..کاشکی می دیدم..من به خود می گویمچه کسی باور کردجنگل جان مرا عشق تو خاکستر کرد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دلتنگم برای تو

  • دلتنگی شـعر نمیـخواهدموسیقـی میـخواهد،موسیقـی صداے تـو !ڪہ آرام در گوشـممـی پیچـد ،وقتـی عاشقانـہ مـی گویـی؛دوستت دارمدلتنگتم ای همیشه در یادم... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • و این بار تو برای نوشتی ....

  • در میان من و تو فاصله هاست..دفتر عمر مرا باتو شکوهی دیگر..رونقی دیگر هست!توبه اندازه تنهایی من خوشبختی،من به اندازه زیبایی تو غمگینم! چه امید عبثی..!من چه دارم که تورا درخور؟ هیچ!من چه دارم که سزاوارتو؟ هیچ!تو همه زندگی من هستیتوچه داری؟همه چیز!تو چه کم داری؟هیچ!راستی شعر مرا میخوانی؟نه دریغا هرگز!باورم نیست که خواننده ی شعرم باشی!کاشکی شعر مرا میخواندی!چه کسی خواهد دید مردنم را بیتو؟ بی تو مردم..مردم..!گاه می اندیشم خبرمرگ مرا باتو چه کسی می گوید؟آن زمان که خبر مرگ مرا میشنوی روی توراکاشکی می دیدم!شانه بالازدنت را بی قیدوتکان دادن دستت که مهم نیست زیادوتکان دادن سر راکه عجب! عاقبت مرد؟افسوس..کاشکی می دیدم..من به خود می گویمچه کسی باور کردجنگل جان مرا عشق تو خاکستر کرد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • انتظار بی پایان

  • نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن  ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشدکاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه ی دلتنگیها و نبودنهایت می شدکاش بودی تا سر به روی شانهای مهربانت میگذاشتمو دردهایم را به گوش تو می رساندم.....بدون تو عاشقی برایم عذاب استمیدانم که نمیدانی بعداز تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارمکاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقممیدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب می شودمیدانم که نمیدانی بدون تو دیگر بهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جز انتظار آمدنتانتظار............ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حسرت روزهای بدون تو

  • تا به کی در شهر من طوفان شود با حسرتتکوچه‌هایم غرق در باران شود با حسرتت باش تا دریای من غمگین نباشد تا ابدقصد کردی ساحلم ویران شود با حسرتت باز امشب داغ عشقت خانه را دلگیر کردتا به کی کاشانه‌ام زندان شود با حسرتتچشم‌هایم بی تو اقیانوس دلتنگی شدندگریه‌ام باید که بی پایان شود با حسرتتبی گمان رفتی که در شب‌های پر اندوه شهرشاعرت پیوسته سرگردان شود با حسرتت بخوانید, ...ادامه مطلب

  • با خاطره هایت چه کنم

  • تو بگو با غم این خاطره هایت چه کنم کرده ام این دل بشکسته فدایت چه کنم  چشم گردانده ام هر سوی تو را میبینم دیدگانم نکنم کور برایت چه کنم؟  شب و روزم همه با غم گره خورده است بگو با نوای تو و آهنگ صدایت چه کنم؟  میزنم بوسه به جای قدمت با دل خون نزنم بوسه به خاک کف پایت چه کنم؟  دل ما منزل آن یار گرامی بوده است رفتی و ریخت همه سقف سرایت چه کنم؟  شب به شب این دل بیچاره از این سینه غریب میپرد باز به امید هوایت چه کنم؟  از چه گویی که دگر ناله از این غم نکنممنه مجنون نکنم درد روایت چه کنم؟ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بی تو دلم گرفته ...

  • گرفته دلم، کجایی که آرامم کنی ، کجایی که این غم یخ زده را در دلم آب کنیگرفته دلم ، کجایی که به درد دلهایم گوش کنی …نیستی و من در حسرت این لحظه ها نشسته ام ، نیستی و من بیشتر از همیشه خسته امدر لا به لای برگهای زندگی ، نیست برگی که از تو ننوشته باشم ، نیست روزی که از تو نگفته باشمامروز آمد و از تو گفتم ،نبودی و اشک از چشمانم ریخت و در همان گوشه نشستم ، دلم خالی نشد و گرفته دلم.... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها