در طواف کعبه ی چشم تو مستی می کنممست در آیین مستی می پرستی می کنمبی خیال نام خود آغشته ام با آتــــــشتشعله ای جان را جدا ازخبث هستی می کنممن به اعجاز جنونم آن چنان خو کرده امصد قیامت را به پا در هر نشستی می کنممنکه دارم درد بی درمان او را یادگارگـر بهشت آید به چشمم وه که پستی می کنمآنچنان شورییده و مستم که در یک دم زدنگنــج قارون را سپند تنگدستی می کنم,تنها,تووووووووو ...ادامه مطلب